معنی محور محور (مُ حَوْ وَ) سپیدکرده. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، جامۀ سپیدکرده شده. نان پهن و گرده شده. (از ناظم الاطباء) ، موزۀ محور، موزه ای که آستر آن از چرم سرخ کرده اند. (یادداشت مرحوم دهخدا). خف ّ محوّر. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا