آراسته شده و زینت داده شدۀ با زیور. (ناظم الاطباء). آراسته شده و زیورداده شده. (غیاث) (از منتهی الارب) : مرصع به زر و گوهر و محلی به لاّلی و جوهر. (سندبادنامه ص 313). هر دو منزه از لغو و تأثیم و محلی بخالص تبر تفضل و تکریم. (ترجمه تاریخ یمینی ص 449). تو بی زیور محلائی و بی رخت مزکائی و بی زینت مزین. سعدی. ، جلاداده شده. (ناظم الاطباء) ، وصف کرده شده. (غیاث) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به تحلیه شود، شیرین کرده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به احلاء و تحلیه شود، فرمان داده شده، خوش نما و ظریف نوشته شده. (ناظم الاطباء) ، مجازاً به معنی چهره. (غیاث) (آنندراج)