جدول جو
جدول جو

معنی محلی

محلی
(مُ)
آرایش کننده چشمها. رجوع به احلاء شود، کسی که چیزی را شیرین می کند. (ناظم الاطباء). شیرین گرداننده، شیرین یابنده چیزی را. (آنندراج). رجوع به احلاء و تحلیه شود
لغت نامه دهخدا