جدول جو
جدول جو

معنی محجب

محجب
(مُ حَجْ جَ)
بازداشته شده. (ناظم الاطباء) ، در پرده و در حجاب: ملک محجب، شاهی که مردمان را از دیدار وی منع کنند. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : هر آینه ملکدار محجب و شهریار مغلب و فقیر مستضعف و زیردست... در بر او یکسان. (ترجمه تاریخ یمینی ص 457)
لغت نامه دهخدا