جدول جو
جدول جو

معنی محتمل

محتمل
(مُ تَ مَ)
نعت مفعولی از احتمال. احتمال کرده شده. (غیاث) (آنندراج). احتمال داشته شده. تحمل کرده شده. (ناظم الاطباء). تحمل شده.
- نامحتمل، غیرقابل تحمل. که نتوان تحمل کرد. که نتوان بر خود هموار نمود:
خیزم به روم که صبرنامحتمل است
جان در قدمش کنم که آرام دل است.
سعدی.
، مشکوک و شبهه ناک و مظنون، مبهم و ممکن. (ناظم الاطباء). که تواند بود. که شاید بود. لعل ّ. ممکن است. (یادداشت مرحوم دهخدا) : محتمل است آنکه یکی را از درویشان نفس نافرمان قضای شهوت خواهد. (گلستان)
لغت نامه دهخدا