جدول جو
جدول جو

معنی محتمل - جستجوی لغت در جدول جو

محتمل
امری که وقوع آن حدس زده شده باشد، دارای احتمال
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
فرهنگ فارسی عمید
محتمل
(مُ تَ مَ)
نعت مفعولی از احتمال. احتمال کرده شده. (غیاث) (آنندراج). احتمال داشته شده. تحمل کرده شده. (ناظم الاطباء). تحمل شده.
- نامحتمل، غیرقابل تحمل. که نتوان تحمل کرد. که نتوان بر خود هموار نمود:
خیزم به روم که صبرنامحتمل است
جان در قدمش کنم که آرام دل است.
سعدی.
، مشکوک و شبهه ناک و مظنون، مبهم و ممکن. (ناظم الاطباء). که تواند بود. که شاید بود. لعل ّ. ممکن است. (یادداشت مرحوم دهخدا) : محتمل است آنکه یکی را از درویشان نفس نافرمان قضای شهوت خواهد. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
محتمل
(مُ تَ مِ)
نعت فاعلی از احتمال. بردارندۀ چیزی به سر و پشت. (از منتهی الارب). بردارندۀ بار. (ناظم الاطباء) ، بر گردن گیرنده چیزی را و شکرکننده. (از منتهی الارب). کسی که برگردن خود میگیرد کاری را. (ناظم الاطباء) ، برده خرنده. (منتهی الارب). خریدار اسیر و برده، کسی که از خانه بیرون میرود. (ناظم الاطباء) ، خشم گیرنده و برافروخته گردنده. (از منتهی الارب). خشمناک و افروخته. (ناظم الاطباء) ، صابر و شکیبا. (ناظم الاطباء) ، پذیرنده. تاب آورنده. قبول کننده. تحمل کننده: و تصدیق اخباری که محتمل صدق و کذب باشد. (کلیله و دمنه) ، معقول، منتظر، ممکن. دارای احتمال. (ناظم الاطباء).
- محتمل الوقوع، چیزی که وقوع آن را نگرانند. (ناظم الاطباء).
، مشکوک فیه. (از کشاف اصطلاحات الفنون). مشکوک. شبهه ناک. مظنون. (ناظم الاطباء) ، حامل. حمل کننده:
محتمل مرقد تو فرقدین
متصل مسند تو شعریان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
محتمل
احتمال کرده شده، تحمل کرده شده
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
فرهنگ لغت هوشیار
محتمل
((مُ تَ مَ))
احتمال داشته شده، تحمل کرده شده
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
فرهنگ فارسی معین
محتمل
شایمند
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
فرهنگ واژه فارسی سره
محتمل
امکان پذیر، شدنی، احتمال داده شده، محتمله
فرهنگ واژه مترادف متضاد
محتمل
محتملٌ
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به عربی
محتمل
Plausible, Presumptive, Probable, Likely
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به انگلیسی
محتمل
probable, plausible, présomptif
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به فرانسوی
محتمل
probable, plausible, presuntivo
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
محتمل
provável, plausível, presumível
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به پرتغالی
محتمل
wahrscheinlich, plausibel, vermutend
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به آلمانی
محتمل
prawdopodobny, przypuszczalny
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به لهستانی
محتمل
вероятный , правдоподобный , предполагаемый
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به روسی
محتمل
ймовірний
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به اوکراینی
محتمل
ممکنہ , ممکن , فرضی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به اردو
محتمل
มีแนวโน้ม , น่าเชื่อถือ , สมมุติ , น่าจะเป็น
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به تایلندی
محتمل
inawezekana, inayoweza kudhaniwa
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به سواحیلی
محتمل
ありそうな , もっともらしい , 仮定された , 可能性がある
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به ژاپنی
محتمل
可能的 , 可信的 , 假定的
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به چینی
محتمل
סביר , סביר , משוער
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به عبری
محتمل
가능성 있는 , 그럴듯한 , 추정되는
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به کره ای
محتمل
waarschijnlijk, aannemelijk, vermoedelijk
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به هلندی
محتمل
mungkin, masuk akal, diduga
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
محتمل
সম্ভাব্য , সম্ভাব্য , অনুমানযোগ্য , সম্ভাব্য
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به بنگالی
محتمل
संभावना , संभाव्य , अनुमानित , संभावित
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به هندی
محتمل
probabile, plausibile, presuntivo
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
محتمل
muhtemel, olası, varsayılan
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یحتمل
تصویر یحتمل
احتمال داده می شود، گمان می رود، شاید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحمل
تصویر متحمل
مجبور به تحمل رنج و سختی، بردبار، آنکه رنج و سختی را تحمل می کند، بار بردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتلم
تصویر محتلم
کسی که در خواب جنب می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتملا
تصویر محتملا
شاید گاس احتمالا شاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتمله
تصویر محتمله
مونث محتمل جمع محتملات
فرهنگ لغت هوشیار
احتمالاً، شاید، گویا، یحتمل
متضاد: یقین
فرهنگ واژه مترادف متضاد