معنی محبض محبض (مِ بَ) چوبی که عسل بدان بیرون کنند و یا زنبوران را بدان رانند. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). انگبین کاو، کمان نداف. ج، محابض. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آهن حلاج. مشتۀ حلاج. دستیانۀ حلاج. (مهذب الاسماء). مندف لغت نامه دهخدا