جدول جو
جدول جو

معنی محبس

محبس
(مُ حَبْ بَ)
حبس شده. زندانی. در بند و قید. محبوس:
در دام توعاشقان گرفتار
در بند تو دوستان محبس.
سعدی
لغت نامه دهخدا