معنی محاشات محاشات (شَ بَ قَ) محاشاه. اخراج. استثناء. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). استثناء کردن. (از ناظم الاطباء) ، باک داشتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محاشاه شود لغت نامه دهخدا