معنی محاسبه
- محاسبه (شَ فَ)
- حساب کردن. (منتهی الارب). شمار کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). شمردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شمار گیری. شمار گرفتن. شمار. ج، محاسبات، مراقبت در اینکه حفظ کند شخص ظاهر و باطن خود را تا آنکه چیزی که حسنات وی راباطل می کند از آن صادر نشود. (ناظم الاطباء). رجوع به ترکیب محاسبۀ نفس ذیل مادۀ بعد شود
