کوشش کننده در کار. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از غیاث). کوشنده. کوشا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در قمع اهل الحاد مجد و متشمر. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 398). او را گفت ازشرق تا غرب زیر فرمان تو خواهد بود، کار را مجد و مجتهد باش و پاس مردم دار. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 42). بدین سبب اهالی شهر در کار مجدتر شدند و برمقاومت و مبارزت صبورتر گشتند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ص 100) ، به درستی کاری را کننده. (ناظم الاطباء) ، نوکننده. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، رونده بر زمین جدد، و جدد به معنی زمین هموار و درشت است. (از آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)