سه سه. ثلاث. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، سوم تار از بربط. (ناظم الاطباء). تاری از تارها که سه لا باشد و گویند تار سوم. ج، مثالث. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). نام تاری از چهار تار بربط که بعد از بم است. (مفاتیح العلوم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تار سوم عود. ج، مثالث. (یادداشت ایضاً). و رجوع به مثالث و مثلثه شود