- مثلث
- سه گوش، لچک
معنی مثلث - جستجوی لغت در جدول جو
- مثلث
- سه کرده شده، سه گوشه، نام شکلی سه گوشه از اشکال هندسه
- مثلث ((مُ ثَ لَّ))
- شکلی که دارای سه ضلع و سه زاویه باشد، عطری که از ترکیب سه ماده خوشبو درست شده باشد
- مثلث
- شکلی که دارای سه ضلع و سه زاویه باشد، سه گوشه، دارای شکل مثلث، سه گوشه،
در علوم ادبی ویژگی حرفی که سه نقطه یا سه حرکت داشته باشد، مثلثه،
در علوم ادبی مسمطی که هر بند آن سه مصراع دارد،
در موسیقی از آلات موسیقی به صورت میلۀ فلزی سه گوشی که با میلۀ فلزی دیگری نواخته می شود،
شراب جوشانده ای که دوسوم آن بخار شده باشد، سیکی، ماده ای خوش بو مرکب از مشک، عنبر و عود
مثلث متساوی الساقین: مثلثی که دو ضلعش با هم برابر باشد
مثلث متساوی الاضلاع: مثلثی که هر سه ضلع آن برابر باشد
مثلث قائم الزاویه: مثلثی که یک زوایۀ آن قائمه نود درجه باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ویژگی حرفی که دارای سه نقطه است مثلاً پ، ویژگی هرسه برجی که بر طبیعتی واحد دلالت کنند، مثلث
مثلّثۀ آبی: در علم نجوم سه برج حوت و سرطان و عقرب
مثلّثۀ مایی: در علم نجوم سه برج حوت و سرطان و عقرب، مثلّثۀ آبی
مثلّثۀ آتشی: در علم نجوم سه برج حمل و اسد و قوس
مثلّثۀ ناری: در علم نجوم سه برج حمل و اسد و قوس، مثلّثۀ آتشی
مثلّثۀ بادی: در علم نجوم سه برج جوزا و میزان و دلو
مثلّثۀ هوایی: در علم نجوم سه برج جوزا و میزان و دلو، مثلّثۀٴ بادی
مثلّثۀ خاکی: در علم نجوم سه برج ثور و سنبله و جدی
مثلّثۀ ترابی: در علم نجوم سه برج ثور و سنبله و جدی، مثلّثۀ خاکی
مثلّثۀ آبی: در علم نجوم سه برج حوت و سرطان و عقرب
مثلّثۀ مایی: در علم نجوم سه برج حوت و سرطان و عقرب، مثلّثۀ آبی
مثلّثۀ آتشی: در علم نجوم سه برج حمل و اسد و قوس
مثلّثۀ ناری: در علم نجوم سه برج حمل و اسد و قوس، مثلّثۀ آتشی
مثلّثۀ بادی: در علم نجوم سه برج جوزا و میزان و دلو
مثلّثۀ هوایی: در علم نجوم سه برج جوزا و میزان و دلو، مثلّثۀٴ بادی
مثلّثۀ خاکی: در علم نجوم سه برج ثور و سنبله و جدی
مثلّثۀ ترابی: در علم نجوم سه برج ثور و سنبله و جدی، مثلّثۀ خاکی
مثلثه در فارسی مونث مثلث: بنگرید به مثلث مونث مثلث یا مثلثه آبی. برجهای سرطان عقرب و حوت. یا مثلثه آتشی. برجهای حمل اسد و قوس. یا مثلثه بادی. برجهای جوزا میزان و دلو. یا مثلثه خاکی. برجهای ثور سنبله و جدی
Triangular
triangular
dreieckig
trójkątny
треугольный
трикутний
driehoekig
triangular
triangulaire
triangolare
त्रिकोणीय
ত্রিভুজী
segitiga
משולש
mstatili
สามเหลี่ยม
مثاليٌّ
مثلثی
همانند
تار سوم از تارهای عود
بریدن گوش، بینی یا لب کسی به عنوان شکنجه، بریده شدن گوش، بینی یا لب کسی، ویژگی شخص مثله شده
جمع مثلث، تارهای سیم در چنگ، تار های سوم از تار های عود
گوش و بینی بریدن، نوعی شکنجه
از برای مثل، بطور مثال وتمثیل، چنانکه برای نمونه بطور مثال، مثلا چون کوهی که عراده رعد... و تیر پران بارانش رخنه نکند