معنی مثبی - لغت نامه دهخدا
معنی مثبی
- مثبی
(مُ ثَبْ بی) - گردآورنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ورجوع به تثبیه شود، پیوسته باشنده برکاری. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ملازم کاری. (ناظم الاطباء) ، اصلاح کننده چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، افزون و تمام کننده، بزرگ دارنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بر خوی پدر رونده. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد) ، آنکه شکایت حال و حاجت خود پیش کسی برد و یاری خواهد. (آنندراج) (از منتهی الارب). و رجوع به تثبیه شود
لغت نامه دهخدا