ثابت کرده شده، نوشته شده. (غیاث) (آنندراج). نوشته. ثبت شده: در کتب سیرملوک عجم مثبت است که خویشاوندی از آن بهرام گور بدان زمین آمد که سردار ملک عجم بود. (تاریخ بیهقی چ فیاض 655). هارون الرشید... دو پسر او را فضل و جعفر برکشید و به درجه های بزرگ رسانید چنانکه معروف است و در کتب مثبت. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 416). که اگر از صد سال باز حجتی نبشته باشند نسخت آن در روزنامه های مجلس حکم مثبت است. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 118). و ذکر بأس و سیاست او در صدور تواریخ مثبت. (کلیله و دمنه). و او را در موافقت سلاطین سلجوقی مقامات محمودۀ بسیار است و در تواریخ ذکر آن مثبت. (جهانگشای جوینی). و شرح آن در ذکر منکوقاآن مثبت خواهد شد. (جهانگشای جوینی). - مثبت گردانیدن، ثبت کردن. نوشتن: و ذکر او در دواوین و دفاتر مثبت گرداند. (چهارمقاله ص 44). ، خلاف منفی. (اقرب الموارد). آنچه منفی نباشد. مقابل منفی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنچه به طریق اثبات باشد: نفی آن یک چیز و اثباتش رواست چون جهت شد مختلف، نسبت دوتاست مارمیت اذرمیت از نسبت است نفی و اثبات است و هر دو مثبت است. مولوی (مثنوی چ نیکلسون ج 3 ص 208). - جملۀ مثبت، جمله ای که فعل در آن به طریق اثبات بکار رفته باشد: رستم سهراب را کشت. خدا داناست. - فعل مثبت، ضد فعل منفی. (ناظم الاطباء). فعلی که بر وقوع کاری به وجه اثبات دلالت کند:رفت. می رود. ، محاسبان گویند آنچه در جبر و مقابله ذکر می شود اگر نفی را بدان راهی نباشد آن را مثبت و تام و زائد و مال گویند و اگر نفی بدان راه یابد منفی و ناقص و دین گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون) ، پالان بسته شده به ثبات. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). پالان بسته شده باثبات یعنی دوالی که بدان پالان را می بندند. (ناظم الاطباء) ، بیماری که حرکت کردن نتواند. (منتهی الارب) (آنندراج). بیماری که حرکت کردن نتواند و ملازم بستر باشد. (ناظم الاطباء)