جدول جو
جدول جو

معنی مث

مث
(سُ)
تراویدن خیک. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تراویدن روغن از خیک. (ناظم الاطباء) ، دست در چیزی مالیدن. (تاج المصادر بیهقی). مالیدن دست یا مالیدن دست به مندیل یا گیاه. (منتهی الارب) (آنندراج). مالیدن دست را به مندیل و یا گیاه. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) ، روغن مالیدن بر سبلت یا سبلت مالیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). روغن یا چربی مالیدن بر سبلت. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ریم و گوشت مردۀ زخم پاک کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). پاک کردن از زخم چرک و ریم را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پراکندن و منتشر ساختن حدیث. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا