معنی متهالک
- متهالک (مُ تَ لِ)
- بر بستر افتنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). افتاده. و بی آرام در بستر افتاده. (ناظم الاطباء) ، خمان و چمان رونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که بطور گستاخی و شوخی و خمان وچمان میرود. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهالک شود
