عهدشکننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عهد و پیمان شکننده، کسی که خراب میکند بنا را. (ناظم الاطباء) ، آن که واز میکند تاب ریسمان را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به تناقض شود، مخالف. عکس. ناموافق و نقیض هم باشنده: ولیکن روا نباشد که قول خدای متناقض باشد. (جامعالحکمتین، از فرهنگ فارسی معین)