جدول جو
جدول جو

معنی متعب

متعب
(مُ عَ)
مانده گردیده. (از منتهی الارب). مانده و عاجز و خسته. (ناظم الاطباء) :
دل را نکرد باید مغرور
تن رانداشت باید متعب.
مسعودسعد.
- بعیر متعب، شتری که یکی از استخوانهای دست و یا پایش شکسته باشد و آن را بسته باشند لیکن آن شتر در حال درد و رنج کشیدن باشد. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا