جدول جو
جدول جو

معنی متسق

متسق
(مُتْ تَ سِ)
از ’وس ق’، منتظم و مرتب و دارای نظم و ترتیب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : مدتها حال بر این جمله منتظم و متسق بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 277). و رجوع به اتساق شود.
- بحر متسق، (در اصطلاح عروض) بحر متدانی. بحر متدارک. رجوع به تدارک شود
لغت نامه دهخدا