جدول جو
جدول جو

معنی متح

متح
(سُ)
تیز دادن، پلیدی انداختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آب کشیدن از چاه و جز آن، به زمین زدن، برکندن و بریدن، زدن، دم به زمین سپوختن ملخ تا بیضه نهد، بلند شدن روز. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا