جدول جو
جدول جو

معنی متبدد

متبدد
(مُ تَ بَدْ دِ)
پریشان ومتفرق. (آنندراج). پریشان و پراکنده. (ناظم الاطباء). نعت است از تبدد. (منتهی الارب) : خبر رسید که ختای و تنگوت از امتداد غیبت چنگیزخان مترددرای شده اند و در ایلی و عصیان متبدد گشته. (جهانگشای جوینی). و رجوع به تبدد شود، حصه کننده. (آنندراج). تقسیم کننده به حصه ها. و رجوع به تبدد شود، متلف و اسراف کننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا