جدول جو
جدول جو

معنی مبهوق

مبهوق
(مَ)
بهق زده شده. (از منتهی الارب). گرفتار بهق. (ناظم الاطباء). لک و پیس شده. بهق زده. (یادداشت دهخدا)
لغت نامه دهخدا