معنی مآقط مآقط (مَ قِ) جمع واژۀ مأقط. (اقرب الموارد) : و چند روز در مقاحم آن ملاحم و مبارک آن معارک و مساقط آن مآقط از لطمۀ حدود ظبات بر خدود کمات... خون چون صوب انواء و ذوب انداء چکید. (ترجمه تاریخ یمینی چ شعار ص 365). و رجوع به مأقط شود لغت نامه دهخدا