مادرزاده. همشیره یا برادر از بطن یک مادر، یعنی هم شکم. (آنندراج). برادر یا خواهری که از شکم یک مادر زاییده شده اند. هم شکم، طبیعی و خلقی و جبلی. (ناظم الاطباء). مادرآورد. مادرآورده: خرد و مردمیش روزافزون فضل و آزادگیش مادرزاد. فرخی. ، آنچه که به هنگام تولد با شخصی همراه است: کوری مادرزاد. خلق مادرزاد. (فرهنگ فارسی معین). - اقبال مادرزاد، خوشبختی که در گهواره با شخصی همراه بوده. (ناظم الاطباء). - دولت مادرزاد، اقبالی که از بدو تولد با کسی همراه باشد. سعادتی که از ابتدای تولد به کسی روی آورد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - کر مادرزاد، که از مادر کر و ناشنوا به دنیا آمده باشد. بسیار کر. - کور مادرزاد، که از مادر نابینا زاده شده باشد. نابینای مادرزاد. و رجوع به همین ترکیب ذیل کور شود. - نابینای مادرزاد، کور مادرزاد. و رجوع به همین ترکیب شود. ، عاری از هر چیز. لخت و عور. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ز مادر آمده بی گنج و ملک و خیل و حشم همی روندچنان کامدند مادرزاد. سعدی