معنی مأش مأش (سَ) دور کردن. (از منتهی الارب) : مأشه عنه بکذا مأشاً، دور کرد او را از آن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، رندیدن باران زمین را. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا