جدول جو
جدول جو

معنی لوی

لوی
(لِ)
ممالۀ لوا. درفش. علم. و رجوع به لواء و لوا شود:
سخن سپارد بیهوش را به بند بلا
سخن سپارد هشیار را به عهد و لوی.
ناصرخسرو.
رتبت او نهاده منبر و تخت
رفعت او سپرده عهد و لوی.
ابوالفرج رونی
لغت نامه دهخدا