جدول جو
جدول جو

معنی لوس

لوس
غش کافور، غش که در کافور کنند، باری که به کافور زنند تا بسیارش کنند:
کافور تو با لوس بود مشک تو با ناک
با لوس تو کافور کنی دائم مغشوش،
کسائی،
، دهان کج، کج دهان، لجن و خلابی که پای به دشواری از آن توان برآورد، (برهان)
لس: پیش ایشان فاتحهالکتاب آن حضور است حضوری که اگر جبرئیل بیاید لوس خورد، (مناقب افلاکی)، رجوع به لس شود و شاید این کلمه کوس باشد
روباه: و لوس به زبان بیهقیان روباه بود، (تاریخ بیهق)
لغت نامه دهخدا