معنی لوب لوب (سَ) تشنگی. (منتهی الارب). تشنه شدن. (زوزنی) (تاج المصادر) ، گرد گشتن تشنه حوالی آب بی آنکه برسد آنرا. یقال: لاب الرجل لوباًو لواباً و لوباناً، اذا عطش و استدار حول الماء وهو عطشان لایصل الیه. لؤوب. لؤاب. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا