جدول جو
جدول جو

معنی لنگ

لنگ
(لُ)
فوطه. ازار. ایزار. بستنی. جامۀ حمام. میزر. جامه ای که در رفتن به گرمابه بر کمر بندند. پارچۀ مستطیل شکل که در گرمابه بر کمر بندند پوشیدن سفلای بدن را. با فعل بستن صرف می شود.
- امثال:
لنگ حمام است هر کس بست بست.
لنگ ملانصرالدین است
لغت نامه دهخدا