معنی لمظ لمظ (سَ رَ) زبان گرد دهن برآوردن. (زوزنی). زبان را گرد دهان برآوردن بعد از خوردن طعام جهت فراگرفتن لماظه، لب لیسیدن، فراگرفتن مزۀ طعام را، چشیدن، حق کسی را دادن. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا