جدول جو
جدول جو

معنی لکنت

لکنت
(لَ کَ)
کلته. فرسوده. عاجز. از کار مانده. لکنته. لکنتی: اسبی لکنت یا شمشیری لکنت و غیره
لغت نامه دهخدا