لشکرفروز. آنکه لشکر به اشتعال نایرۀ قتال انگیزد. آنکه تحریض لشکر به جنگ کند در جنگ جای: از آن بهره ای را به نستور داد یل لشکرافروز فرخ نژاد. دقیقی. که داند که در جنگ پیروز کیست از آن و از این لشکرافروز کیست. فردوسی. کجا نام او شاه فیروز بود سپهبددل و لشکرافروز بود. فردوسی. پیاده شد از اسب گودرز پیر همه لشکرافروزدانش پذیر. فردوسی. تو بملک اندرمانند معز الدینی لشکرافروز و مخالف شکن و پندپذیر. معزی (از آنندراج)