جدول جو
جدول جو

معنی لرزاندن

لرزاندن
(خُ بِ دِ زَ دَ)
مرتعش کردن. به رعشه درآوردن. به لرزه درآوردن. به تزلزل آوردن. به لرزش درآوردن. لرزانیدن:
بانگ او کوه بلرزاند چون شیهۀ شیر
سم او سنگ بدراند چون نیش گراز.
منوچهری
لغت نامه دهخدا