معنی لد
- لد (زُ نَ)
- لدود. دارو در کرانۀ دهن کسی ریختن. (منتهی الارب). دارو به یک سوی دهن فروگذاشتن. (تاج المصادر) ، خصومت کردن با کسی. (منتهی الارب). جدال و خصومت کردن. (منتخب اللغات) ، بر خصم غلبه کردن در جدال. (تاج المصادر) ، بازداشتن کسی را، بند کردن کسی را. (منتهی الارب)
