جدول جو
جدول جو

معنی لحی

لحی
(زَ مَ)
پوست از درخت باز کردن. (منتهی الارب). پوست از چوب باز کردن. (تاج المصادر) ، نکوهش و ملامت کردن. (تاج المصادر) (زوزنی). نکوهیدن. (منتهی الارب). لحی اﷲ فلاناً، زشت روی کند و دور گرداند او را از نیکی و لعنت کند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا