جدول جو
جدول جو

معنی لبب

لبب
(لَ بَ)
سر سینه. (منتهی الارب). لبه. بر. (مهذب الاسماء). منحر، حمایل جای از سینه. (منتهی الارب). موضع که بند بر آن نهند. (منتخب اللغات) ، موضع القلاده من الصدر. ج، لباب و الباب. (بحرالجواهر). پیش بند پالان. (منتهی الارب). فروبند. (حبیش). بربند. (مهذب الاسماء). دوال زیر شکم اسب که یکسرش به سینه بسته باشد و یکسرش به تنگ. (منتخب اللغات). سینه بند. پیش بند، رسن جوی که بر گردن گاو نهند. (مهذب الاسماء) ، ریگ تنک. ج، الباب. (منتهی الارب) ، بسیاری از ریگ. (منتخب اللغات) ، حال. (منتخب اللغات). منه قولهم فلان فی لبب رخی، ای حاله واسعه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا