مرکّب از: لا + یجوز، که روا نباشد. که جایز نیست. ناجایز. ناروا: یجوز و لایجوزستش همه فقه از جهان لیکن سرا یکسر ز مال وقف گشتستش چو جوزائی. ناصرخسرو. هرچه کان گفت لایجوز چنین آن دگر گفت عندنا لابأس. ناصرخسرو. دانۀ دین ز لایجوز و یجوز سیر شیرش نکرده بود هنوز. سنائی. صوفی و عشق در حدیث هنوز سلب و ایجاب و لایجوز و یجوز. سنائی