جدول جو
جدول جو

معنی گیاخن

گیاخن
(گَ خَ)
آهسته رفتن. (صحاح الفرس). به نرمی و آهستگی و استواری کاری انجام دادن. (از فرهنگ رشیدی) (از برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). ملایمت و مدارا. احتیاط:
درنگ آر، ای سپهر (چرخ) وارا
گیاخن ترت باید کرد کارا.
رودکی (از صحاح الفرس).
همه اعدای او را دوست کردی
به احسان و به مردی و گیاخن.
فخری (از آنندراج).
رجوع به کیاخن شود
لغت نامه دهخدا