تکه ای چوپ که نجار وقت اره کشیدن یا هیزم شکن هنگام شکستن در میان شکاف میگذارد تا شکاف باز ماند و اره کشیدن یا شکستن باقی آسان شود. (از فرهنگ نظام). فانه. فهانه. پانه. اسکنه. (برهان قاطع). عتله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بیرم. (اقرب الموارد) (معرب جوالیقی). - گوه چوبین، فانه که از چوب باشد. - گوه آهنین، فانه که از آهن باشد