معنی گندله گندله (گُ دُ لَ / لِ) در تداول عوام، گرد و مدور و گلوله شده. - دوستیش (دوستی کسی) گندله شدن، به مزاح، محبت نمودن. اظهار محبت کردن. - گندله کردن، گرد کردن. مدور کردن چنانکه خمیری را لغت نامه دهخدا