معنی گزش گزش (گَ زِ) گزیدن. لسع. لدغ. (منتهی الارب) : من بفریاد از عنای سبش نیش از الماس دارد او به گزش. طیان. ، با زخمه زدن ذوات الاوتار، مقابل کشش لغت نامه دهخدا