جدول جو
جدول جو

معنی گزارشگر

گزارشگر
(گُ رِ گَ)
مرکّب از: گزارش + گر، پسوند شغل، (حاشیۀ برهان چ معین)، معبر وتعبیرکننده خواب. (برهان) (آنندراج) ، اداکننده. شرح کننده. تفسیرکننده. مفسر:
چارگوهر به سعی هفت اختر
شده بیرنگ را گزارشگر.
سنایی.
گزارشگر دفتر خسروان
چنین کردمهد گزارش روان.
نظامی.
، آورنده، برنده، قبول کننده. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا