گبر بودن. دین گبر داشتن. مجوس بودن: و مبتدعان آنجا (پارس) ثبات نیابند و تعصب مذهب گبری ندانند. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 117). از پادشاهی گشتاسب سی سال بگذشت زردشت بیرون آمد و دین گبری آورد. (نوروزنامه). قتیبه مسجدها برآورد و رسم گبری برداشت و کوشش بسیار کرد و هر که در آئین اسلام کوتاهی کرد کیفر میدید. (تاریخ بخارا ص 46). اگر آتش پرستی را ز عشق او بترساند ز بیم آتش عشقش شود بیزار از گبری. سنایی (از مزدیسنا دکترمعین ص 509). مسلمانیم ما او گبرنام است گرین گبری، مسلمانی کدام است ؟ نظامی (از مزدیسنا دکتر معین ص 460). ای که مسلمانی و گبریت نیست چشمه ای و قطرۀ ابریت نیست. نظامی. مؤمنی اندیشۀ گبری مکن درتنکی کوش و سطبری مکن. نظامی. در دیرشو و بنشین با خوش پسری شیرین شکر ز لبش می چین تا چند ز کفر و دین ؟ در زلف و رخ او بین گبری و مسلمانی. عراقی (از مزدیسنا دکترمعین ص 527)