پادشاه بلندمرتبه و عادل. (برهان). پادشاه بزرگ مرتبه و پیشوای عدل. (آنندراج) (انجمن آرا). پادشاه بلندمرتبه. (ناظم الاطباء). از کی + خسرو. در اوستا، کوی هئوسروه. در سانسکریت، سوشروس. در پهلوی، کئی - هوسروه. (حاشیۀ برهان چ معین). کیخسرو دراوستا کوی هئوسروه آمده، کوی به معنی پادشاه و امیر و مطلق فرمانده و هئوسروه لفظاً نیکنام یا کسی که به خوبی مشهور است و دارای آوازه و شهرت نیک است. (از یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 218 و 255) : شاهان بر آستان جلالت نهاده سر گردنکشان مطاوع و کیخسروان گدا. سعدی