معنی کوه
- کوه (زَ رَ)
- هه کردن فرمودن کسی را تا بوی دهن وی معلوم شود. (ناظم الاطباء). بو کشیدن. استشمام کردن بوی دهان کسی را و دستور دادن او را تا نفس بیرون دهد (یا ها کند) تا معلوم گردد که مست است یا نه. (از اقرب الموارد) : کهته کوهاً، په کردن گفتم او را تا بوی دهن او معلوم گردد. (از منتهی الارب)
