جدول جو
جدول جو

معنی کوشه

کوشه
(شَ / شِ)
کوشک. قصر. کاخ. (فرهنگ فارسی معین) :
در حضر کوشۀ تو همچو نگار چگلی
در سفر مرکب تو همچو بت کاشغری.
فرخی (از فرهنگ فارسی معین).
و اورا اندر مجلس شراب به کوشۀ حلفی اندر بکشتند. (تاریخ سیستان ص 326). امیر خلف به طاق شد و بوالحسن به کوشۀ دید فرودآمد. (تاریخ سیستان ص 338)
لغت نامه دهخدا