معنی کنجل کنجل (کُ جُ) هر چیز درهم کشیده شده وچین و شکنج به هم رسانیده، دست و پایی را گویند که انگشتان آن در هم کشیده شده باشد، خمیر نانی که در تنور افتاده و در میان آتش پخته شده باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا