جدول جو
جدول جو

معنی کمهله

کمهله
(زَ زَ)
فراهم آوردن جامه و استوار بستن آن جهت سفر، گرد آوردن شتران، منع کردن حق کسی را. گویند: کمهل علینا، ای منعنا حقنا، پوشیدن سخن و تعمیه نمودن آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا