بمعنی خادم و ملازم و نوکر و خدمتکار باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کنایه از خادم و ملازم و خدمتگار. (از انجمن آرا) : آبای علویند کمردار این خلف راضی بدان که سایه بر آبا برافکند. خاقانی. چرخ هارون کمردارش و چون هارونان ز انجمش زنگله ها درکمر آویخته اند. خاقانی. قبا بسته کمرداران چون پیل کمربندی زده مقدار ده میل. نظامی